آغوشـ ...

ساخت وبلاگ

   هرکجا که هستي

          راهي سفر شده اي و يا جايي کنار کسي نشسته اي

همان جا باش !

من در آغوش خاطره هايت نشسته ام 

و نيازي به اين نيست که هوايي شوي 

بيايي و در جاده بي کسي دلم دوباره قدم بگذاري

نگران من شوي و عشق فراموش شده را بهانه کني و به ديدارم بيايي

با اينکه مي تواني بدون من لحظه هايت را سر کني

نيازي به اين نيست که به من بگويي

مي آيم و کنارت مي مانم 

هر گز فراموشت نمي کنم و به يادت هستم

من هم مي توانم بدون تو روزهايم را شب کنم

حسرت نداشتن عشقت را ذره ذره در دلم خاک کنم

همين جا در کنار دلتنگي هايم

در کنار غمهايم

روزگار را سپري کنم

بي آنکه بخواهم لحظه اي از من ياد کني

خودم را در نبودت دلدادي دهم

و مسکني براي دردهايم شوم

می بینی می توانم و سخت نیست

من هم باید مانند تو ، گاهی از جنس سنگ باشم !   

بزن باران که دل سپردم ......
ما را در سایت بزن باران که دل سپردم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : besure بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 22:13