هوای بیــ تو بودنــ ...

ساخت وبلاگ


   عکسهای یادگاریت هنوز اینجاست ،

هوای خانه هنوز بوی تن تو را در آغوشش دارد ،

و من خودم را میان آنها غرق کرده ام ..

حسی غریب در قلبم نشسته ،

چون چشمهایم را درون چشمهای معصوم تو رها ساخته ام ..

ریه هایم را از هوای بی تو بودن پر و خالی می کنم ،

مانند دیوانه ها گهگاهی به این سو و آن سو خیره می شوم ..

چشمانم به نامه هایت می افتد ،

آنها را یکی یکی بر می دارم ،

نامت را که می بینم ،

ناخودآگاه دستانم آن را لمس می کند ..

و اشک گوشه چشمانم می نشیند !

حس دلتنگی درون رگهای تنم می پیچد ،

و خودم را تنها و غریب حس می کنم ..

تیک تیک ساعت عذابم می دهد و یادت ،

قلبم را در هم می فشارد ..

از پنجره خیابان بی عبور را می بینم و آرام اشک می ریزم ..

چه عجیب است این حس تنهایی !

حال وقت رفتن نبود ،

لحظه تنها گذاشتن من ، میان خاطرات نبود ..

با گذشتن هر ثانیه از تو دورتر می شوم ،

وقت رها کردن دستانم میان این همه تاریکی نبود ...

بزن باران که دل سپردم ......
ما را در سایت بزن باران که دل سپردم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : besure بازدید : 103 تاريخ : پنجشنبه 23 اسفند 1397 ساعت: 22:13