دلم، تو را میخواد ...

ساخت وبلاگ

   اگر کسي در قلبم نيست و با عشق بيگانه است   

تو با آن آشنايم کن تا مجالي به ديگري ندهم ... 

اگر هر لحظه دلم بهانه مي گيرد و دلتنگ است

مرا از غم جدا کن تا دلم را از بي کسي خالي کنم ...

حال که بالهايم به بالهايت گره خورده

و شانه اي براي تکيه کردن نيست

خودت را سر پناه من کن تا در وسعت نگاه آبي ات غرق شوم ...

حال که کسي سايبان من نيست

و به خاطر تنهايي سقف چشمانم چکه مي کند

مرا با زنجير محبت در قلبت اسير کن تا درگير احساس ديگري نشوم ...

چشمانم براي توست و کسي جز تو را در رويايش نمي بيند

نگاهت را سهم من کن تا نگاهي غريب را در کنج چشمانم نيابم ...

سينه ام از جدايي بيزار است

و هجران را درونش جاي نمي دهد

مرا در کنارت هميشگي کن تا لحظه اي طاقت دوري ات را نداشته باشم ... 

دلم مي خواهد از آن تو شود

و پا به پاي تو نفس را به سينه ام هديه دهد  

مرا در يادت ماندگار کن تا از صحنه روزگار محو نشوم ...  


این دست نوشته در مطلب روبرو قرار گرفته ---> درد و دل, عشق, عشق باطل, حس, حس باطل

بزن باران که دل سپردم ......
ما را در سایت بزن باران که دل سپردم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : besure بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1396 ساعت: 3:37